اهل پیرایم
روزگارم بد نیست...
تکه نانی دارم، خرده پولی، سر سوزن عقلی
استادانی دارم بهتر از برگ درخت!
هم کلاسی هایی بهتر از آب روان!
اهل پیرایم
پیشه ام عکاسیست
گاهگاهی عکسی می گیرم
می فروشم به شما
تا به آواز رونتگن که در آن زندانیست
بیماریتان ساده شود
چه خیالی... چه خیالی...می دانم
رادیولوژیست شدن محال است
خوب می دانم
کشورم بی امکانات است
مغزها را باید شست
پرتوکار را جور دیگر باید دید
کار ما نیست فشردن دکمه
کار ما شاید این است
که در آناتومی بدن شما شناور باشیم!!
هر کجا هستم، باشم
اشعه همکار من است
فکر، پول، شهرت مال من است!
چه اهمیت دارد
گاه اگر...
عکاسم می نامند!
من نمی دانم که چرا می گویند
رادیولوژیست همه کارست، پرتوکار بیکار است!!
و چرا در مطب هیچ کسی پرتوکار آدم نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید...
شاعر : سرکار خانم قائد محمدی
- ۹۳/۱۲/۰۶
افتضاح افتضاح افتضاح
واقعا که حقتون اگه هرچی بهتون بگن خودتون رو با کارشناسان رادیولوژی جمع نبندید خجالت بکش هیچ اجباری ندارید اگه نمی تونید شعر بگید عکاس هم خودتون هستید این رشته و صاحبان اون یعنی کارشناسان رادیولوژی ارج وقرب واحترام دارن