سلام همکلاسیای گل . یه هدیه ناقابل تقدیم به شما . برین ادامه مطلب ببینین . فقط قبلش اینو بگم . امیدوارم خوشتون بیاد .
یادش بخیر چند ماه پیش اول ترم
که اومدیم برای ثبت نام ، صِرف آموختن علم !
روزگار برای ما همکلاسا
خواسته بود باشیم عکاس بیمارستانا
اولش اهل بهانه بودیم از رادیولوژی ، یه مشت بهانه های الکی
یه مشتی بد و بیراه میدادیم به رشتمون ، رشته ی رادیولوژی
اما رفته رفته عاشق عکاسی شدیم
عاش فیلم و کاست و فولی شدیم
یکی دو هفته که گذشت ، همه با هم آشنا شدیم
مثل خواهر و برادرای واقعی ، بر خلاف خیلیا شدیم !
سر کار خانم صادقی ، ایجنت برا کلاسن
بچه ی تهرون و ، بابا دیگه اِند کلاسن !
جناب فرزاد احمدی ، از بچه های اهل اصفهون
نخندینا خدایی ! فرزادم هست نمایندمون !
از خطه ی جنوب و الان ساکن اصفهانه
شایان عیدی وندی خوش صدای کلاسه
آ صداش خیلی خوبِس خدایی
تو مافیا هم مافیا بازیه ، مافیایی !
سر کار خانم همایون نژاد ، علاقه مند به متافیزیک
اهل دزفول و دویوغ نگم شخصیتی تئاتریک !
چی بگم والا از این یزدیه
جناب عاشق ، مهدی براتیه
اهل اصفهان و نقاش کلاسن
سرکار خانم پنجه پور ، مینیاتور میکشن
عاشق ورزشای رزمی ، خطرناکن خدایی
سرکار خانم کرمی ، خلاصه بزنن رو هوایی !
خانم صمدی اهل اصفهانن
والا چی بگم ! کلن حرف خاصی نزدن !
اصن اسمش وزن شعرو خراب کرد
حمید رضا مصلح ، بوی غذا دلشو آب کرد
من که ازش خوشم نمیاد ، ولی چون میزبانه
دو بیت براش نوشتم ، حالا بره حال کنه !
بروجنو که میشناسین ، عذر میخام ، بام ایران
سرکار خانمِ قلعه از اهالی همونجان
ادواردو آنیلی ! خانم دانیالی ، اونم از نوع خمینیش
شی ایز کیلی کارجی ! at the end of english
متعجب ترین مرد سال ، آقای احمد وافیه
استیکر توی لاین ، خرس با علامتِ سواله !
سرکار خانم حقیقت ، ایشونم از اصفهانن
کلن برای هر چیز ، همینجوری خوشحالن !
خانم فتاحیان ، زرین شهری و عشق فوتبال
همین طوری نود میبینن ، تا آخر سال
مهدی فتحی پور یه دلیجانی نابه
خیلی سرش شلوغه ، همش داره میخوابه !
خانم رجایی ، اعزامی از شهرضا
دوستدار سیبری و جزیره ی بچه ها !
سعید جابری ، دقیق یادم نیس ، حوالی اصفهانه
اینجور بگم ، دایی جودو کار کلاسه
خانم ها پاکروان ، وَ زین العابدینی
میزبانمونن ، دو تا خانم کاشونی
سرکار خانم ترابیان و شاهسون
کلن حرفی نمیزنن ، ساکتن
داش معین حسین پور ، کاشونی و با نمک !
برای اون لهجه ی خوشگلش ، گاهی دلم میزنه لک
آخرین ورودی کلاس ، خانم آقامیرزا
من یکی جرات شوخی ندارم ، به خدا !
خانم هفت برادران ، بزرگتر کلاسن
شوخی نیست که ، لیسانسه ی کلاسن !
سرکار خانم سیمایی ، ساکن شهر بادرودن
ایشالله سلام ما رو هم به آقا جواد میرسونن
منم کوچیک شما ، حاء . الف ، الکی مثلا شاعرم
همینجوری چرت و پرت ، پشت سرِ هم می بافم !
الان که این شعرو می نویسم ، چند روزی بیشتر تا عید نمونده
الهی که هیچ کسی ، هیچ غمی تو دلش نمونه
همکلاسای گلم ، لحظه ی تحویل سال
برا همه دعایی کنید ، اما دعای با حال
دعا کنید سالم باشن ، سلامتی نعمته
الهی هیچ کسی اسیر بیمارستان نشه
آرزوهاشون برآورده شه
حاجت هر کی رو خدا خواست ، ایشالله داده بشه
الهی همیشه خوش باشین ، شادی از رو لباتون نره
منم یادم باشین ، همکلاسیتونو یادتون نره ....
- ۹۳/۱۲/۲۲